پارسا کوچولو- کودک 17 ماهه- حالا که بعد از 37 روز دوری مادر و پدرواقعیاش را دیده بود، حتی یک لحظه هم از آغوش آنها جدا نمیشد، مادر که باورش نمیشد کودکش را بار دیگر ببیند دایم قربان صدقه کودکش میرفت و او را میبوسید.
کودکربایی در جنوب تهران
عصر13 مردادماه، مرد و زن جوانی سراسیمه و پریشان به کلانتری افسریه رفتند و آنها را در جریان یک ماجرای کودک ربایی قرار دادند.
چند لحظه قبل، وقتی برای خرید به یک مجتمع تجاری رفته بودیم، در یک لحظه متوجه شدیم پارسا، کودک 17 ماههمان ناپدید شده، اولش فکر کردیم او بازی کنان از ما دور شده، اما وقتی جستجویمان برای یافتن او بینتیجه ماند،احتمال دادیم حادثه بدی برای او رخ داده باشد.
با گزارش این ماجرا ، کارآگاهان اداره 11 آگاهی(مبارزه با آدم ربایی ) تحت هدایت مستقیم قاضی سلیمانی- دادیار شعبه دوم دادسرای جنایی تهران- بررسیهای خود را آغاز کردند،در این میان ربودن کودک به انگیزهاخاذی و یا بهانگیزه فروش او به خانوادههای بدون فرزند از مهمترین فرضیههای تیم عملیاتی بود.
وقتی که با گذشت چند روز هیچ تماسی برای درخواست پول صورت نگرفت،فرضیهاخاذی کمرنگ و کمرنگتر شد و در مقابل فرضیه دیگر تقویت شد.
اما به رغم عملیاتهای گسترده پلیسی هیچ ردی از ربایندگان به دست نیامد.
روزنامهها به کمک آمدند
در حالی که تمامیتلاشها برای یافتن کودک به بن بست رسیده بود،دادیار سلیمانی با صدور دستور انتشار تصویر پارسا کوچولو در مطبوعات مسیر تازهای را برای به نتیجه رساندن پرونده در پیش گرفت.
چند روز از انتشارعکس کودک میگذشت که یک ناشناس با پلیس تماس گرفت و گفت کودکی که تصویرش در روزنامهها چاپ شده، در خانه زوج جوانی است که همسایه آنها است.
با این تماس، تیمیاز کارآگاهان اداره 11 به همراه پدر و مادر کودک ناپدید شده، خانه این زوج را تحت کنترل قرار دادند و ساعاتی بعد هنگامیکه زن جوان به همراه کودک خردسالی از خانه خارج شده بود، والدین کودک ناباورانه فریاد زدند کودک همراه او همان پارسا کوچولوی آنهاست.
لحظاتی بعد وقتی مادر و پدر پارسا کوچولو، او را در آغوش کشیدند، ماجرای 37 روز دوری کودک 17 ماهه به خط پایان رسیده بود.
در همان بازجوییهای اولیه،زن جوان مدعی شد،از ماجرای ربوده شدن کودک اطلاعی نداشته و برای او نام یاسین را انتخاب کردهاند.
گفتوگو با زنی که میخواست مادر باشد
- پارسا چطوری وارد زندگی شما شد؟
12 سال از زندگی مشترک من وهمسرم میگذشت، ولی بعد از کلی دوا و درمان باز بچهدار نشدیم.
چندین بار درخواست گرفتن سرپرستی کودکی را دادیم، تا اینکه یک ماه قبل2 کارمند زن بهزیستی به خانه ما آمده و یاسین را به ما تحویل دادند، از آن شب به بعد با ورود این کودک خنده رو و بازیگوش،زندگی ما رنگ شادی گرفت، او خیلی زود با همه انس گرفت و حتی مرا مامان صدا زد اما حیف که این مدت کوتاه بود.
- الان که پارسا به خانوادهاش برگردانده شده چه حسی داری ؟
دلم خیلی برایش تنگ میشود، اما وقتی فکر میکنم او به خانواده واقعیاش برگشته آرام میشوم.
دادیارسلیمانی پس از بازجویی از زن جوان، به دلیل بیان اظهارات ضدو نقیض این زن، وی را که احتمال دارد در آرزوی داشتن کودک، دست به کودکربایی زده باشد، دراختیار کارآگاهان اداره 11 آگاهی قرار داد.
دادیار سلیمانی گفت: این درحالیاست که استعلام از بهزیستی نشان میدهد ادعای این زن واهی است.
تشکر از روزنامهها
مادر پارسا کوچولو در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود، بارها به خبرنگاران گفت:کمکهای شما کودکم را به من بازگردانید.